تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

انتظار...

سلام... 

 

من بی صبرانه منتظر البوم جدید اقای ابی هستم 

 

این البوم متفاوت با اهنگهای مرحوم بابک بیات و استاد اسفندیار منفرد زاده 

 

و تنظیم های استاد اندورانیک و شهرام اذر و شوبرت اواکیان و با ترانه های  

 

استاد ترانه، ایرج جنتی عطایی تا اخر تابستان امسال وارد بازار خواهد شد. 

 

من دلم برای اهنگهای بابک بیات تنگ شده... 

 

با اینکه من همه سبک موسیقی از پاپ و متال گرفته تا راک و کلاسیک رو  

 

گوش  میدم

 

اما.... ابی رو واقعا دوست دارم و همیشه با صداش به ارامش ....میرسم.....

معرفی اردلان سرفراز و نگاهی به ترانه هایش

اردلان سرفراز :

 متولد مرداد ۱۳۲۹ شهر داراب- فارغ التحصیل رشته ی روانشناسی و به علت شاغل شدن اتفاقی در رادیو ایران به ترانه سرایی روی میاورد و رسما به عنوان ترانه سرا شناخته میشود و  با ترانه هایی چون:  شقایق،برج، صدای بارون ،کوه، غریبه اشنا،کویر، نیمه ی گم شده من، ای عشق، حادثه، طلاق، سال۲۰۰۰، سرزمین من روزای روشن، نازنین(ای نازنین)، گریز ، اهای مردم دنیا، پریچه، دلبر، ابی، خواب، ستاره ی دنباله دار، بگو ای یار بگو، به بچه هامون چی بگیم، بنویس، محتاج، اشفته بازار، منزل به منزل، هزار و یک شب، اینه، اتل متل، چه باید کرد و صدها ترانه ی دیگر  در ترانه سرایی نوین ایران جاودانه شد. اینک برخی از ترانه هایش:  

 

 شقایق 

 

دلم مثل دلت خونه شقایق 

 

چشام دریای بارونه شقایق 

 

مث مردن میمونه دل بریدن  

 

ولی دل بستن اسونه شقایق 

 

شقایق درد من یکی دو تا نیست 

  

اخه درد من از بیگانه ها نیست 

  

کسی خشکیده خون من رو دستاش 

 

که حتی یک نفس از من جدا نیست 

 

شقایق ای شقایق گل همیشه عاشق 

 

شقایق اینجا من خیلی غریبم 

 

اخه اینجا کسی عاشق نمیشه 

 

عزای عشق غصه ش جنس کوهه 

 

دل ویرون من از جنس شیشه 

 

 

شقایق اخرین عاشق تو بودی 

  

تو مردی و پس از تو عاشقی مرد 

 

تو رو اخر سراب و عشق و حسرت 

  

ته گلخونه های بی کسی برد 

 

شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق 

 

دویدیم و دویدیم و دویدیم 

 

به شبهای پر از غصه رسیدیم  

 

گره زد سرنوشتامونو تقدیر  

 

ولی ما عاقبت از هم بریدیم 

 

شقایق جای تو دشت خدا بود 

 

نه توو گلدون، نه توی قصه ها بود 

 

حالا از تو فقط این مونده باقی 

 

که سالار تموم عاشقایی  

 

شقایق ای شقایق ، گل همیشه عاشق 

 

شقایق وای شقایق، گل همیشه عاشق 

 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++

 

   غریب اشنا 

  

تو از شهر غریب بی نشونی اومدی 

  

تو با اسب سفید مهربونی اومدی 

 

تو از دشتای دور و جاده های پر غبار  

 

برای هم صدایی هم زبونی اومدی 

 

 

تو از راه میرسی پر از گرد و غبار 

 

تمومه انتظار، می اد همرات بهار  

 

چه خوبه دیدنت چه خوبه موندنت 

 

چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت  

 

غریب اشنا دوستت دارم بیا 

 

منو همرات ببر به شهر قصه ها 

 

بگیر دست منو تو اون دستا 

 

چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم 

 

بمونم منتظر تا برگردی پیشم 

 

تو زندونم با تو، من ازادم. 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++

    ای عشق 

 

عشق، به شکل پرواز پرنده اس 

 

عشق خواب یه اهوی رمنده اس 

 

من زائری تشنه زیر باران  

 

عشق چشمه ابی اما کشنده اس 

 

من میمیرم از این اب مسموم  

  

مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز یه پرنده اس 

 

تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار 

 

دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار 

 

صدا کن اسممو از عمق شب از نقب دیوار 

 

برای زنده بودن دلیل اخرینم باش  

 

منم من بذر فریاد خاک خوبه سرزمینم باش 

 

طلوع صادق عصیان من بیداری ام باش 

 

عشق گذشتن از مرزه وجوده 

   

مرگ اغاز راه قصه بوده  

 

من راهی شدم نگو که زوده  

 

اون کسیکه سر سپرده مثل ما عاشق نبوده 

 

من راهی شدم نگو که زوده 

 

اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده 

 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

    سرزمین من روزای روشن  

 

خانه ی روشن خداحافظ.........سرزمین من خداحافظ 

 

روزای خوبت بگو کجا رفت.......تو قصه ها رفت یا از این جا رفت 

 

انگار که اینجا هیچکی زنده نیست......گریه فراوون وقت خنده نیست 

 

گونه ها خیسه دلها پاییزه.......بارون قحطی از ابر می ریزه 

 

همه عزادار سر به گریبون........مردها سر دار زنها تو زندون 

  

انگار که شبه هر روزه هفته......از هر خونه ای عزیزی رفته 

 

همه باهم قهر همه از هم دور....روزا مثل شب شبا سوت و کور 

  

نه تو اسمون نه رو زمینیم...... انگار که خوابیم کابوس می بینیم  

 

روزای روشن خداحافظ.........سرزمین من خداحافظ 

 

نوبت میگیریم گیج و بی هدف... واسه مردنم باید رفت تو صف 

 

روزها و شبا این جور میگذرن.... هرجا که میخوان مارو میبرن 

 

اخه تا به کی اروم بشینیم.... حسرت بکشیم گریه ببینیم 

 

ای زن تنها مرد اواره........ وطن دل توست شده صد پاره 

 

پاشو کاری کن فکر چاره باش...... فکر این دل پاره پاره باش   

  

+++++++++++++++++++++++++++++++++++ 

 محتاج 

 

امروز که محتاج توام جای تو خالیست  

 

فردا که می ایی به سراغم نفسی نیست  

 

در من نفسی نیست، نفسی نیست  

 

در خانه کسی نیست  

 

نکن امروز را فردا 

   

بیا با ما که فردایی نمیماند  

 

که از تقدیر و فال ما  

 

در این دنیا کسی چیز ی نمی داند 

 

 

تا اینه رفتم که بگیرم خبر از خویش 

 

دیدم که در ان اینه هم جز تو کسی نیست 

 

من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما 

 

در تو شده ام گم، که به من دسترسی نیست  

 

نکن امروز را فردا  

  

دلم افتاد زیر پا 

   

بیا ای نازنین ای یار  

 

 

دلم را از زمین بردار 

 

 

در این دنیای وانفسا  

 

تویی تنها منم تنها 

 

نکن امروز را فردا، بیا با ما، بیا با ما 

  

امروز که محتاج توام جای تو خالیست 

 

فردا که می ایی به سراغم نفسی نیست 

 

در این دنیای نا هموار  

 

که می بارد به سر اوار 

 

به حال خود مرا مگذار 

 

رهایم کن از این تکرار  

 

ان کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است 

  

حیثیت این باغ منم  

 

خار و خسی نیست. 

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++ 

 

هزار و یک شب 

 

اگر چه جای دل دریای خون در سینه دارم 

 

ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم 

 

اگر چه رو به رویی مثل اینه با من 

 

ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن 

 

نه یک دل نه هزار دل ،همه دل های عالم 

 

همه دل ها رو می خوام،که اشق تو باشم 

 

*** 

تویی عاشق تر از عشق،تویی شعر مجسم  

تو باغ قصه از تو،سحر گل کرده شبنم  

 

تو چشمات خواب مخمل، شراب ناب شیراز 

 

هزار میخونه اواز،هزار و یک شب راز 

 

می خوام تو رو ببینم، نه یک بار، نه صد بار،به تعداد نفسهام 

 

برای دیدن تو ، نه یک چشم، نه صد چشم، همه چشمارو میخوام 

 

تو رو باید مثل گل نوازش کرد و بویید 

 

با هر چشم تو دنیاست فقط باید تورو دید 

 

تورو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد 

 

با هر چی لب تو دنیاست تورو باید صدا کرد 

 

می خوام تورو ببینم،نه یک بار ، نه صد بار،به تعداد نفسهام 

 

برای دیدن تو ،نه یک چشم،نه صد چشم،همه چشمارو میخوام. 

 

  

 

 

 

تقدیم به همه ی اهالی ترانه و ترنم....

 

   

بیوگرافی ایرج جنتی عطایی

 

بیوگرافی ایرج جنتی عطایی: 

 

ایرج جنتی عطایی در ۱۹/۱۰/۱۳۲۵  در مشهد متولد شد.  

 

در مشهد،دزفول،تهران و لندن زیسته است.  

 

فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده ی هنرهای دراماتیک تهران  .  

 

دکترای جامعه شناسی هنر از دانشگاه چلسی.  

 

از بنیانگذاران گروه تئاتری مزدک.  

 

از برجسته ترین ترانه سرایان تاریخ ترانه ی ایران و از پیشگامان ترانه ی نوین.  

 

با ترانه هایی چون : گل سرخ،قصه ی وفا، جنگل،  خونه،  بن بست ، کمکم کن،  سایه،  خاتون ، خاکستری ، باور کن ، خوابم یا بیدارم،  یاور همیشه مومن ، سقف،  پل ، مرابه خانه ام ببر،  خاک خسته ، ستاره های سربی ، طلوع کن ، یک قطره دریا ، رازقی پرپر شد ، درخت،  سیاه پوشا و ....تاریخ ترانه ی معاصر را سرشار از عشق و خروش کرده است.  

 

برنده ی جایزه ی فروغ در سال ۱۳۵۱ به خاطر ارزشهای هنری و اجتماعی ترانه هایش و کوشش بی دریغ او در راه فزونی فکر و توسعه ی فرهنگ از  طریق موسیقی همراه با کلام.  

 

ایرج جنتی عطایی جایزه ی فروغ را در استانه ی برگزاری دیگر ان به عنوان اعتراض به شیوه ی حاکم بر گزینش نامزدهای دریافت جایزه پس داد.  

 

 

نمایشنامه های  گربه، مرداب، انتظار، سوگنامه برای تو ، زخم های ما،  منطقه ی ممنوعه ، فاخته ی دهان ، پروموته در اوین ، جنگ من اه جنگ من،  رستمی دیگر اسفندیاری دیگر،  پروانه ای در مشت ، رفت و برگشت، از دیگر اثار او هستند که به زبان های گوناگون ترجمه شده اند که برخی از انها نیز به کارگردانی خودش به نمایش درامده است. 

 

 

نمایشنامه هایش در سالن های معتبر اروپا مثل رویال کورت ، یانگ ویک،  المیدا  و  لیریک و همچنین در کشورهای مختلف مثل امریکا، استرالیا، نیوزلند، کانادا، انگلستان، هلند، المان و دیگر کشورها به نمایش در امده است. 

 

فیلم سینمایی اجازه اقامت نوشته ی ایرج در کشورهای مختلف به نمایش در امده است.همچنین چند فیلمنامه با عناوین ترانه ی ممنوع ، دژخیم ، در قفس کردن باد و  پناه دادن به دشمن  را به سفارش بی بی سی  و انستیتو فیلم بریتانیا و شرکت فیلمسازی وان اید دگ نوشته است. 

 

در این سالها منتقدان مطبوعات بین المللی مطالب فراوانی در پیوند با نمایشنامه های او نوشتند مثل: 

 

-فاینشنال تایمز:ایرج جنتی عطایی تئاتر لندن را فتح کرد...(۱۹۸۵)  

 

-مورنینگ استار: ایرج با تصویر پردازی و تخیلی شگرف(۱۹۸۷)  

 

-گاردین: ایرج در صف پیش اهنگ نمایشنامه نویسان امروز جهان؛(۱۹۸۷) 

 

-برگزیده ی نشریه ی تایم اوت از نظر منتقدان  

 

 

اثار منتشر شده ی او:  

 

۱-و انگاه ای فرشته-شعر-۱۳۴۹-تهران  

 

۲-سوگ نامه برای تو-نمایشنامه-۱۳۵۷-تهران  

 

۳-شکستن و رستن-نمایشنامه-۱۳۵۸-تهران  

 

۴-زخم های ما-نمایشنامه-۱۹۸۳-لندن  

 

۵-اواز در زنجیر-شعر-۱۹۸۵-لندن  

 

۶-فاخته دهان دوخته-نمایشنامه-۱۹۸۶-لندن 

 

۷-پروموته در اوین-نمایشنامه-۱۹۸۶-لندن 

 

۸-پروموته در اوین-نمایشنامه-۱۹۸۸-کلن 

 

۹-خورشید شب-گزیده ی اثار-۱۹۸۹-لندن 

 

۱۰-رستمی دیگر اسفندیاری دیگر-نمایشنامه-۱۹۹۲-پاریس  

 

۱۱-پروانه ای در مشت-نمایشنامه-۱۹۹۵-لس انجلس و ۱۹۹۵ در استکهلم  

 

۱۲-زمزمه های یک شب ۳۰ساله-گزینه ترانه-۱۹۹۶-سانفرانسیسکو  

 

 

۱۳-رفت و برگشت-نمایشنامه-۲۰۰۰-هامبورگ 

 

 ................................................................................................................................. 

  اینک چندی از ترانه هایش:

 

 بگو به ایران 

 

وطن: پرنده ی پر در خون 

وطن: شکفته گل در خون 

وطن:فلات شهید و شمع  

وطن: پا تا به سر خون 

 وطن: ترانه ی زندانی 

وطن: قصیده ی ویرانی 

 

ستاره ها اعدامیان ظلمت 

به خاک اگر چه میریزند 

سحر دوباره بر میخیزند 

 

بخوان که دوباره بخواند 

این عشیره ی زندانی 

گل سرود شکستن را 

 

بگو که به خون بسراید 

این قبیله ی قربانی 

حرف اخر رستن را 

 

با دژخیمان اگر شکنجه 

اگر بند است و شلاق و خنجر 

اگر مسلسل و انگشتر 

با ما تبار فدایی 

با ما غرور رهایی 

 

به نام اهن و گندم 

اینک ترانه ی ازادی 

اینک سرودن مردم 

 

امروز ما  

امروز فریاد 

فردای ما  

روز بزرگ میعاد 

 

بگو که دوباره میخوانم  

با تمامی یارانم 

گل سرود شکستن را 

بگو، بگو که به خون می سرایم  

دوباره با دل و جان 

حرف اخر رستن را 

 

بگو به ایران 

بگو به ایران.....

 

                      

..................................................................... 

 

واژه - (شب گریه)

 

ساده بودی مثل سایه 

مثل شبنم رو شقایق 

مثل لبخند سپیده 

مثل شب گریه ی عاشق 

 

بی تو شب دوباره اینه 

روبه روی غم گرفته 

پنجره بازه به بارون 

من ولی دلم گرفته 

 

واژه رنگ زندگی بود 

وقتی تو فکر تو بودم 

عطر گل با نفسم بود 

وقتی از تو می سرودم 

 

وقت راهی شدن تو 

کفترا شعرامو بردن 

چشام از ستاره سوختن 

منو به گریه سپردن 

 

رفتی و شب پر شد از من 

از منو دلواپسی ها 

رفتی و منو سپردی 

به زوال اطلسی ها....  

................................................................. 

 

فریاد زیر اب 

 

ضیافت های عاشق را ،خوشا بخشش، خوشا ایثار 

خوشا پیدا شدن در عشق، برای گم شدن در یار 

چه دریایی میان ماست، خوشا دیدار ما در خواب 

چه امیدی به این ساحل، خوشا فریاد زیر اب 

 

خوشا عشق و 

خوشا خون جگر خوردن 

خوشا مردن  

خوشا از عاشقی مردن 

 

اگر خوابم، اگر بیدار 

اگر مستم،اگر هشیار 

مرا یارای بودن نیست 

تو یاری کن مرا ای یار 

 

تو ای خاتون خواب من  

منه تن خسته را دریاب 

مرا هم خانه کن تا صبح 

نوازش کن مرا تا خواب 

 

همیشه خواب تو دیدن ، دلیل بودن من بود 

چراغ راه بیداری اگر بود از تو روشن بود 

نه از دور نه از نزدیک ، تو از خواب امدی ای عشق 

خوشا خود سوزی عاشق، مرا اتش زدی ای عشق. 

--------------------------------------------------------------- 

پی نوشت: 

این ترانه ها رو تقدیم میکنم به همه ی خوانندگان عزیز 

.................................................................................. 

در نهایت این ترانه ی زیبای ایرج رو به مانی عزیز و دل پر احساسش  که در نهایت نتوانست به معشوقه اش برسد تقدیم میکنم:: 

من از سفر میام... 

من از سفر میام،با اسب خستگی، از فتح یک سراب 

با سایه بونی از گرمای افتاب 

با زخم خار و شن، سوغات کوره راه 

با گل سنگی به دوش، از دشت بی گناه 

یه کوزه اب سرد، یه سفره نون میخوام 

کو؟ بسترم کجاست؟ من از سفر میام... 

ببین که رخت من، غبار جاده هاست 

ببین که دست من، برای من عصاست 

تن خسته و غریب، تنها و دربه در 

با حسرت پناه، با وحشت سفر 

یه سقف مهربون، یه سایه خواب میخوام 

نوازشم بکن، من از سفر میام 

با من چه دردها، از این سفر به جاست 

غصه بغل بغل، با من چه گریه هاست... 

من از سفر میام، تا با تو سر کنم 

تو جاده های عشق، با تو سفر کنم 

با کوله باری از حرفای گفتنی 

حرفای تلخ تلخ، اما شنفتنی 

یه سوسوی چراغ، یه تکیه گاه میخوام 

در بر بگیر منو من از سفر میام....  

 

............................................................... 

  

 

رازقی-ایرج جنتی عطایی

 رازقی- تقدیم به دوستداران ایرج جنتی عطایی

  

رازقی پرپر شد 

باغ در چله نشست 

تو به خاک افتادی 

کمر عشق شکست 

ما نشستیم و 

تماشا کردیم 

 

دلم می خواد گریه کنم 

برای قتل عام گل 

برای مرگ رازقی 

دلم می خواد گریه کنم 

برای نابودی عشق 

واسه زوال عاشقی 

 

وقتی که قلبا و گلا 

شکسته و پرپر شدن 

وقتی که باغچه های عشق 

سوختن و خاکستر شدن 

 

من وتو از گل کاغذی 

 باغچه ای داشتیم توی خواب 

با خشتای مقوایی 

خونه می ساختیم روی اب 

 

وقتی که ما رو جشن شب  

ستاره بارون می شدیم 

وقتی که پشت سنگره 

سایه ها پنهون می شدیم 

 

از نوک بال کفترا 

خون پریدن می چکید 

صدای بیداری عشق 

رو خواب شب خط می کشید 

 

از پشت دیوارای شب  

انگار صدای پا میاد 

اوازخون در به در 

انگار یه هم صدا می خواد 

  

ابر سیاه رفتنیه 

خورشید دوباره در میاد 

دوباره باغچه گل میده 

از عاشقا خبر میداد!

زبان نگاه- هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه)

     زبان  نگاه 

 

نشود فاش کسی انچه میان من و توست 

تا اشارت نظر نامه رسان من و توست 

 

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم 

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست 

 

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست 

 

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید 

همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست 

 

گو بهار دل و جانش و خزان باش،ار نه 

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست 

 

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت 

گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست 

 

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل 

هر کجا نامه ی عشق است نشان من وتوست 

 

سایه ز اتشکده ی ماست فروغ مه و مهر 

وه از این اتش روشن که به جان من و توست.