تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

معرفی اردلان سرفراز و نگاهی به ترانه هایش

اردلان سرفراز :

 متولد مرداد ۱۳۲۹ شهر داراب- فارغ التحصیل رشته ی روانشناسی و به علت شاغل شدن اتفاقی در رادیو ایران به ترانه سرایی روی میاورد و رسما به عنوان ترانه سرا شناخته میشود و  با ترانه هایی چون:  شقایق،برج، صدای بارون ،کوه، غریبه اشنا،کویر، نیمه ی گم شده من، ای عشق، حادثه، طلاق، سال۲۰۰۰، سرزمین من روزای روشن، نازنین(ای نازنین)، گریز ، اهای مردم دنیا، پریچه، دلبر، ابی، خواب، ستاره ی دنباله دار، بگو ای یار بگو، به بچه هامون چی بگیم، بنویس، محتاج، اشفته بازار، منزل به منزل، هزار و یک شب، اینه، اتل متل، چه باید کرد و صدها ترانه ی دیگر  در ترانه سرایی نوین ایران جاودانه شد. اینک برخی از ترانه هایش:  

 

 شقایق 

 

دلم مثل دلت خونه شقایق 

 

چشام دریای بارونه شقایق 

 

مث مردن میمونه دل بریدن  

 

ولی دل بستن اسونه شقایق 

 

شقایق درد من یکی دو تا نیست 

  

اخه درد من از بیگانه ها نیست 

  

کسی خشکیده خون من رو دستاش 

 

که حتی یک نفس از من جدا نیست 

 

شقایق ای شقایق گل همیشه عاشق 

 

شقایق اینجا من خیلی غریبم 

 

اخه اینجا کسی عاشق نمیشه 

 

عزای عشق غصه ش جنس کوهه 

 

دل ویرون من از جنس شیشه 

 

 

شقایق اخرین عاشق تو بودی 

  

تو مردی و پس از تو عاشقی مرد 

 

تو رو اخر سراب و عشق و حسرت 

  

ته گلخونه های بی کسی برد 

 

شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق 

 

دویدیم و دویدیم و دویدیم 

 

به شبهای پر از غصه رسیدیم  

 

گره زد سرنوشتامونو تقدیر  

 

ولی ما عاقبت از هم بریدیم 

 

شقایق جای تو دشت خدا بود 

 

نه توو گلدون، نه توی قصه ها بود 

 

حالا از تو فقط این مونده باقی 

 

که سالار تموم عاشقایی  

 

شقایق ای شقایق ، گل همیشه عاشق 

 

شقایق وای شقایق، گل همیشه عاشق 

 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++

 

   غریب اشنا 

  

تو از شهر غریب بی نشونی اومدی 

  

تو با اسب سفید مهربونی اومدی 

 

تو از دشتای دور و جاده های پر غبار  

 

برای هم صدایی هم زبونی اومدی 

 

 

تو از راه میرسی پر از گرد و غبار 

 

تمومه انتظار، می اد همرات بهار  

 

چه خوبه دیدنت چه خوبه موندنت 

 

چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت  

 

غریب اشنا دوستت دارم بیا 

 

منو همرات ببر به شهر قصه ها 

 

بگیر دست منو تو اون دستا 

 

چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم 

 

بمونم منتظر تا برگردی پیشم 

 

تو زندونم با تو، من ازادم. 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++

    ای عشق 

 

عشق، به شکل پرواز پرنده اس 

 

عشق خواب یه اهوی رمنده اس 

 

من زائری تشنه زیر باران  

 

عشق چشمه ابی اما کشنده اس 

 

من میمیرم از این اب مسموم  

  

مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز یه پرنده اس 

 

تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار 

 

دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار 

 

صدا کن اسممو از عمق شب از نقب دیوار 

 

برای زنده بودن دلیل اخرینم باش  

 

منم من بذر فریاد خاک خوبه سرزمینم باش 

 

طلوع صادق عصیان من بیداری ام باش 

 

عشق گذشتن از مرزه وجوده 

   

مرگ اغاز راه قصه بوده  

 

من راهی شدم نگو که زوده  

 

اون کسیکه سر سپرده مثل ما عاشق نبوده 

 

من راهی شدم نگو که زوده 

 

اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده 

 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

    سرزمین من روزای روشن  

 

خانه ی روشن خداحافظ.........سرزمین من خداحافظ 

 

روزای خوبت بگو کجا رفت.......تو قصه ها رفت یا از این جا رفت 

 

انگار که اینجا هیچکی زنده نیست......گریه فراوون وقت خنده نیست 

 

گونه ها خیسه دلها پاییزه.......بارون قحطی از ابر می ریزه 

 

همه عزادار سر به گریبون........مردها سر دار زنها تو زندون 

  

انگار که شبه هر روزه هفته......از هر خونه ای عزیزی رفته 

 

همه باهم قهر همه از هم دور....روزا مثل شب شبا سوت و کور 

  

نه تو اسمون نه رو زمینیم...... انگار که خوابیم کابوس می بینیم  

 

روزای روشن خداحافظ.........سرزمین من خداحافظ 

 

نوبت میگیریم گیج و بی هدف... واسه مردنم باید رفت تو صف 

 

روزها و شبا این جور میگذرن.... هرجا که میخوان مارو میبرن 

 

اخه تا به کی اروم بشینیم.... حسرت بکشیم گریه ببینیم 

 

ای زن تنها مرد اواره........ وطن دل توست شده صد پاره 

 

پاشو کاری کن فکر چاره باش...... فکر این دل پاره پاره باش   

  

+++++++++++++++++++++++++++++++++++ 

 محتاج 

 

امروز که محتاج توام جای تو خالیست  

 

فردا که می ایی به سراغم نفسی نیست  

 

در من نفسی نیست، نفسی نیست  

 

در خانه کسی نیست  

 

نکن امروز را فردا 

   

بیا با ما که فردایی نمیماند  

 

که از تقدیر و فال ما  

 

در این دنیا کسی چیز ی نمی داند 

 

 

تا اینه رفتم که بگیرم خبر از خویش 

 

دیدم که در ان اینه هم جز تو کسی نیست 

 

من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما 

 

در تو شده ام گم، که به من دسترسی نیست  

 

نکن امروز را فردا  

  

دلم افتاد زیر پا 

   

بیا ای نازنین ای یار  

 

 

دلم را از زمین بردار 

 

 

در این دنیای وانفسا  

 

تویی تنها منم تنها 

 

نکن امروز را فردا، بیا با ما، بیا با ما 

  

امروز که محتاج توام جای تو خالیست 

 

فردا که می ایی به سراغم نفسی نیست 

 

در این دنیای نا هموار  

 

که می بارد به سر اوار 

 

به حال خود مرا مگذار 

 

رهایم کن از این تکرار  

 

ان کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است 

  

حیثیت این باغ منم  

 

خار و خسی نیست. 

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++ 

 

هزار و یک شب 

 

اگر چه جای دل دریای خون در سینه دارم 

 

ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم 

 

اگر چه رو به رویی مثل اینه با من 

 

ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن 

 

نه یک دل نه هزار دل ،همه دل های عالم 

 

همه دل ها رو می خوام،که اشق تو باشم 

 

*** 

تویی عاشق تر از عشق،تویی شعر مجسم  

تو باغ قصه از تو،سحر گل کرده شبنم  

 

تو چشمات خواب مخمل، شراب ناب شیراز 

 

هزار میخونه اواز،هزار و یک شب راز 

 

می خوام تو رو ببینم، نه یک بار، نه صد بار،به تعداد نفسهام 

 

برای دیدن تو ، نه یک چشم، نه صد چشم، همه چشمارو میخوام 

 

تو رو باید مثل گل نوازش کرد و بویید 

 

با هر چشم تو دنیاست فقط باید تورو دید 

 

تورو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد 

 

با هر چی لب تو دنیاست تورو باید صدا کرد 

 

می خوام تورو ببینم،نه یک بار ، نه صد بار،به تعداد نفسهام 

 

برای دیدن تو ،نه یک چشم،نه صد چشم،همه چشمارو میخوام. 

 

  

 

 

 

تقدیم به همه ی اهالی ترانه و ترنم....