گناه دریا
چه صدف هایی که به دریای وجود
سینه هاشان ز گهر خالی بود!
ننگ نشناخته از بی هنری
شرم ناکرده از این بی گهری
سوی هر درگهشان روی نیاز
همه جا سینه گشایند به ناز...
زندگی -دشمن دیرینه ی من
چنگ انداخته در سینه ی من
روز و شب دارد با من سر جنگ
هر نفس از صدف سینه ی تنگ
دامن افشان گهر اورده به چنگ
وان گهرها..همه کوبیده به سنگ!!
سلام مهران خان گل.چه خبر ابی خان خوب هستن ایشاللا؟بهشون خیلی سلام برسون.وبلاگتم خیلی قشنگه فقط عکسم توش بزاری که خیلی عالی میشه.موفق و سبز باشی.
سلام شاهین جون نظر لطفته هر چی باشه به شما نمی رسه . ابی جون هم خوبن، سلام میرسونن. بازم بیا پیش ما.